آخرین پست در این وبلاگ


تنها راهه فرار از درد دفن کردن آن است....

به زور آن را در زیرزمین فرو کردن و پر کردن

هر لحظه ی بیداری تا جایی که دیگر جایی

برای فکر کردن و به خاطر آوردن نباشد...

در دردها دوست را خبر نكردن

خود يك عشق ورزيدن است..

تقيه ي درد زيباترين نمايش ايمان است..

به محبت خلوصي مي بخشد كه سخت شيرين است.

رنج تلخ است اما هنگامي كه تنها مي كشيم تا دوست را به ياري نخوانيم..

براي او كاري مي كنيم و اين خود دل را شكيبا مي كند ......


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصلا نمی دانم چی بنویسم...

هیچ کلمه ای به ذهنم نمیرسه..

ببخشید همه نظرات و تایید کردم فقط..

نتونستم بیام و به وبلاگهاتون سر بزنم..چون واقعا

نمی توانم...عید قربان را هم نمی دانم ولی احساس

می کنم هیچ هیجانی رو در من زنده نمی کنه...

کی این خستگی ها تمام میشه نمی دانم..

اصلا چیزی به ذهنم نمیرسه واسه نوشتن...

عید خوبی داشته باشید...

 بدرود